و پس از یک سال ... باز هم برای تو دوکوهه!

و پس از یک سال ... باز هم برای تو دوکوهه!
بسم رب الشهدا
یک سال گذشت!
و امروز  وبلاگ دوکوهه وارد دو سال شد
باید به سمت او حرکت کرد و فقط او رادید!
آنگاه که فقط او را ببینی دیگر من وجود ندارد و فقط اوست که هست!
آنگاه که سختی عشق را در یابی دیگر عشقهای آسان را عشق نمی دانی و عجب 
سختی شیرینی است!
از راه نباید هراسید و باید دریایی شد
و اگر دریایی نشوی کجا میتوانی لذت ساحل را بچشی!
راه طولانی است و باید رفت ایستادن در مرام عشق نیست باید رفت تا رسید!
اگر مشتاق او باشی دیگر هیچ مانعی نمیتواند بر سر راهت خود نمایی کند چون تو عاشقی!
عشق حقیقی!
و این بار پس از یک سال
یک بار دیگر سلام بر تو...دوکوهه!
برای تو مینویسم که از کودکی دوستت داشتم
برای تو مینویسم که صد شهر را با یک اتاق ساختمانهایت عوض نخواهم کرد!
برای تو مینویسم که هر گاه از دست شهر میخواهم فرار کنم تو امن ترین مکان هستی
اما نه!
برای تو نمینویسم!
برای آنانی مینویسم که به تو رنگ دادند
برای کسانی می نویسم که شرف تو هستند و بی آنان تو...
برای کسانی مینویسم که وقتی بوسه بر پایشان میزدی بر خود می بالیدی
مگر سید مرتضی نگفت: شرف المکان بالمکین و دوکوهه پادگانی که سالها با شهدا زیسته است
و ای دوکوهه!
و ای صاحبان دوکوهه!
از راه خسته نشدیم هنوز طاقت داریم
شاید بالهایمان خشته شده باشد اما هنوز پرواز را فراموش نکردیم
شاید پاهایمان لغزیده باشد اما هنوز فراموش نکردیم که باید روزی پاهایمان قرص باشد
پس می رویم
باید باز حرکت کرد
ایستادن در مرام عشق نیست!
می رویم تا آنجا که آنان رفتند و رسیدند!
و هیچ چیز نمی تواند ما را از مسیر بهراساند
 باز سلام دوکوهه
باز برای تو خواهم نوشت
برای تو که با حسین آشنایم نمودی
و این بار پس از یک سال..
سلام دوکوهه 





کلام شیدا! 
((۴۰))
بخشی از وصیت نامه شهید محمد هزاع


((به نقل از روزنامه کیهان))
حمد و سپاس به درگاه خداوندی که مرا از جمله فرزندان جنبش ایثارگر «حماس» و گردان های شهید عزالدین قسام قرارداد. چه زیباست که تنم پاسخ کوبنده و استخوان هایم ترکش هایی باشند که دشمنان را از بین ببرند و متلاشی سازند... این میل به کشتن نیست، بلکه می خواهیم مانند سایر مردم دنیا زندگی کنیم... ما نغمه خوان مرگ نیستیم بلکه سرایندگان سرود
 زندگی هستیم...


سلام
تولد وبلاگ مبارک!
هدیه هاتون رو برام زودتر بفرستید (دیر شد بابا!)
خیلی دوست داشتم تاریخ آپدیت کردن وبلاگ ۳۱ خرداد بود ولی ۳ دقیقه تاخیر کردم ساعت از ۱۲ گذشت رفتیم اول تیر!میتونید به ساعت آپدیت کردن وبلاگ در بالای همین مطلب مراجعه کنید تا باورتون بشه
خدا را شکر امتحانات تموم شد (خدا به دادمون برسه)
وقتم باز تر شد تو تابستون با برنامه و فرصت بهتر آپدیت میوشیم!
سعی میکنم به همه دوستان جدید و قدیم این یک سال سر بزنم
هر کسی لینکش تو دوکوهه نیست بگه به جون خودم این دفعه همه رو میذارم قول میدم یادم نره جون من بگید تارف نکنید منزل خودتونه !
خب دیگه ... همین!
یا علی