و باز هم تولدی دیگر... (و این داستان همچنان ادامه دارد!) |
یک بار دیگر سلام! سلامی چو بوی خوش آشنایی! باز هم تغیر و تحول (آخه من بمب اانرژی ام!) پس ساعتها فکر! گفتم شاید دلیل بحران وبلاگ تکراری شدن قالبش باشد (!) لذا تصمیم گرفتم با دادن تحولاتی در قالب و مطالب وبلاگ به امید خدا این بار دیگه استارتی بزنم که دیگه هیچ وقت خاموش نشه ان شا ءالله ((مقام معظم رهبری)) وقتی از کنار اتاقک دژبانی میگذری و از آن بالا پادگان را ورانداز میکنی در تعجب میمانی روبه رویت زمین آسفالت بزرگی را می بینی که تعدادی ساختمان یک طبقه در ضلع شمالی و غربی آن قرار گرفته و تعدادی ساختمان پنج طبقه قسمت جنوبی آن را پوشانده ساختمان هایی زخم خورده و نیمه مخرویه این همه پیکره دوکوهه است... در اسفند ماه ۱۳۵۳ در طول اجلاس سران کشورهای عضو اوپک در الجزایر - شاه ایران و صدام معاون رئیس شورای فرماندهی انقلاب عراق جلسه ای برگزار شد که طی اعلامیه ای موسوم به الجزایر یا قرار داد الجزایر اعلام گردید که در مورد رفع اختلافات دو کشور به توافق رسیده اند متن اعلامیه مشترک در حضور رهبران سه کشور در یکی از تالارهای کاخ ملل در برابر صدها خبرنگار بوسیله وزیر خارجه الجزایر قرائت گردید. هر موقع زیارت عاشورا میخواند بچه ها از حال عادی خارج میشدن سوزی توصداش بود که جیگر آدم رو می سوزوند از همه بیشتر هم خودش گریه میکرد... در ضمن قسم ششم داستان خاک رو باران را می توانید از اینجا بخوانید |